اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
شاید اگر تنگنای زمانی و احساس خطر بسیار زیاد از آنچه در حال وقوع است نمی بود هر گز این مقاله را نمی نوشتم.افزایش ناگهانی و شایان توجه تحرکات رسانه ای ، اقتصادی ، نظامی و تبلیغاتی صهیونیزم و اتاق فکر آنها یعنی فراماسونها نشان از آن دارد که این جریان شیطانی خود را برای نظم نوین جهانی که سالها انتظار آن را می کشد آماده کرده است. دوستان گرامی مطالب یهودشناسی برگرفته از وبلاگ Antisemitism هستش که توسط آقای علی اکبر رائفی پور پژوهشگر زی قیمت جمع آوری شده واقعا باید خداقوتی به ایشان گفت و برای ایشان آرزوی موفقیت داریم،من خودم مدت زیادی نیست با پژوهش های این بزرگوار آشنا شدم ولی در همین مدت کوتاه نسبت به تحرکاتی که در اطرافم صورت میگیره هوشیار تر شدم و تمام سعی و تلاش خودم رو میکنم که جزء آخرین خانه ی هرم ماسون ها که گوسفندانی مطیع در نظر گرفته شده نباشم و اما... .
لازم میدانم قبل از هرچیز تاکید ویژه ای بر روی تحجر و تعصب این جریان بر روی سمبولیسم و نماد گرایی داشته باشم به جرات می توان گفت : نمی توان موردی یافت که اثری از نماد گرایی این جریان را در آن نبینیم به گونه ای که به طرز افراطی و به دور از عقلانیت تمام فعالیتهای این سازمان با نماد گرایی آمیختگی همیشگی دارد.
نماد هایی از قبیل "چشم جهان بین،گونیا و پرگار ،ستاره شش پر و.... و اعداد مقدس آنها یعنی 9، 11 ،13 و مضارب عدد 11 خصوصا مضرب 3 این عدد یعنی 33 که اشاره به مراتب ماسونی جهت نیل به مقام "بزرگ بازرس کل" را دارد .
در مقالات قبلی و سخنرانی هایم مکررا به برخی از مصادیق آن اشاره کرده ام لیکن به جهت یاد آوری مواردی را مجددا ذکر می نمایم:
1- واقعه یازده سپتامبر (ماه نهم میلادی)
2- انفجارهای مادرید درست 911 روز پس از واقعه سپتامبر
3- جنگ 22 دوروزه غزه(2*11)
4- جنگ 33 روزه لبنان
5- شکل گیری کشور جعلی اسرائیل در تلاقی طول و عرض جغرافیایی 33 درجه زمین
6- ترور تنها رییس جمهمور های غیر فراماسون آمریکا (جان اف کندی و آبراهام لینکلن) با رعایت نماد گرایی به گونه ای که کندی را در شهر دالاس واقع بر مدار 33 درجه ترور کردند.
7- تعیین سال 1945 به عنوان سال طلایی ماسونها ،که از سالها قبل انتظار آن را میکشیدند ، از این لحاظ که اگر آن را از سال استقلال آمریکا کسر کنیم خواهیم داشت: 1945- 1776= 169=(13 * 13)
در این سال آمریکا با انداختن بمب اتم در مدار 33 درجه زمین (هیروشیما و ناکازاکی) در زمان ”ترومن“ سی و سومین رئیس جمهورشان خود را به عنوان ابرقدرت جهان اعلام نمود.
8- انجام عملیات نظامی علیه ایران در صحرای طبس واقع در مدار 33 درجه در حالی که از نظر کارشناسان نظامی ایالات متحده کویر سمنان بهترین گزینه بود.
9- اعلام سرنگونی صدام پس از 33 سال حکومت بر مردم عراق از سوی دستگاه رسانه ای صهیونیزم (در حالی که این ادعا دروغ محض بود )
10- مهاجرت گسترده یهودیان و ماسونها و ایجاد حکومت آپارتایدی در آفریقای جنوبی که در محل تلاقی عرض جنوبی 33 و طول 33 جغرافیایی قرار دارد.(گفتنی است تلاقی مدار های 33 درجه در سرتا سر کره زمین در 4 نقطه ممکن است که دو مورد آن در اقیانوسها و بدور از هر کشوری قرار گرفته و دو نقطه باقی مانده در آبهای سرزمینی اسرائیل و آفریقای جنوبی واقع است ) و عطش عجیب صهیونیستها برای مهاجرت به این دو کشور از این جهت بوده است!
آنچه ذکر شد فقط نمونه کوچکی از بی شمار فتنه ای است که این جریان شیطانی در آن دخالت داشته است و ملاحظه می فرمایید که چگونه بدون استثنا از نماد گرایی بهره برده است .
این نماد گرایی بدون هیچ شک وتردیدی ریشه در کابالا و الحاد مصر باستان دارد و ما کماکان در اتفاقها و فتنه های کنونی جهان شاهد این نماد گرایی هستیم.
اما آنچه حقیر را به نوشتن این مقاله واداشت نزدیک شدن جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی است مکانی که بسیار بسیار برای صهیونیستها مقدس است.
مگر نه اینکه همزمان با برگزاری جام جهانی 2006، اسرائیل جنگ بزرگی را علیه لبنان ترتیب داد ؟ آن هم درست زمانی که تمرکز افکارعمومی جهان معطوف به فوتبال بود .
بررسی دستگاه پروپاگاندای یهود نشان می دهد که همزمان با برگزاری مسابقات بزرگ بین المللی همیشه کشورهای ستمدیده باید خود را برای جنگی خانمان سوز آماده کنند.
اما جام جهانی 2010 ویژگی خاص خود را دارد و از این حیث نقطه عطفی در پروژه و پروسه عملکردی صهیونیزم محسوب می شود ، زمانی که تمامی توجهات معطوف به تلاقی جغرافیایی جنوبی 33 درجه (آفریقای جنوبی)است آیا بعید نیست اسرائیل (تلاقی شمالی 33 درجه) دست به ماجراجویی هایی بزند؟
آیا باید این مسئله را اتفاقی بدانیم که ( 11 ) ژون (روز آغاز جام جهانی) مصادف شده با روز صهیونیسم و یهو د؟؟؟ !!!
آیا ماجرای کشتی های کاروان آزادی ، و حمله مجدد به غزه از دریا را نباید شروعی برای این فتنه دانست؟
اگر دریکی از بازی های نیمه نهایی و یا فینال جام جهانی 2010 ورزشگاه را به خاطر تهدید به حمله تروریستی القاعده تخلیه کنند ، در حالی که آن بازی در کانون توجهات جهانی قرار گرفته است چه کسی تاوان نفرت روز افزون مردم جهان نسبت به مسلما نان (القاعده فاناتیسم اسلامی )به سبب این رفتار خواهد داد؟
آیا این اتفاق بهانه خوبی برای حمله به مسلمانان نیست که ظاهرا هیچ چیزی از صلح و محبت نمی فهمند؟
آیا تهدید چند روز پیش القاعده مبنی بر حمله به محل برگزاری جام جهانی را نباید در این راستا تحلیل کرد؟ آخر چه دلیلی دارد که یک گروه بازی های جام جهانی را تهدید کند در حالی اگر واقعا به دنبال جهاد در راه خداست فقط و فقط یک گلوله به منافع یهود بزند کما اینکه القاعده هرگز چنین نکرده است!
مگر نه اینکه اگر در این اثنا مسجد الاقصی تخریب شود و یا به غزه یا لبنان حمله شود ایران بیشترین واکنش را به عنوان ام القرای جهان اسلام نسبت به این مسئله نشان خواهد داد؟ پس آیا بهتر نیست ایران را از این گردونه خارج ساخت؟
چگونه؟
1- اغتشاشات داخلی پس از انتخابات توجه ایران را به داخل خود معطوف نمود و رییس جمهور که خواستار تحقیق در باره هولوکاست بود امروز باید حواسش را متوجه امنیت داخلی بکند !
2- طبق نظر سنجی ها محبوب ترین چهره های جهان اسلام به ترتیب سید حسن نصر الله ، اسماعیل هنیه و احمدی نژاد هستند (البته هر از گاهی در این رده بندی جای "هنیه" با "خالد مشعل" عوض می شود) آیا این برای جهان اهل سنت یک ایراد نیست که دوتن از این سه نفر شیعه هستند؟ و نفر سوم هم (رهبران حماس) تابع و در مسیر دو نفر شیعه دیگرهستند؟
به نظر شما آیا جهان عرب و اهل سنت به دنبال "جمال عبد الناصر" دیگری نیست؟ تا بتوانند سرشان را پیش آقای اوباما بالا بگیرند که به آنها گفته بود برای شما سنی ها این کسر شأن نیست که یک کشور شیعی (ایران) طلایه دارتان است؟
آیا باید باور کنیم ترکیه ای که بیشترین روابط تجاری ، سیاسی ، امنیتی و نظامی را با اسرائیل دارد این طور دچار استحاله شده است.
بی شک نباید فراموش کرد که ترکیه ماسونی ترین کشور خاور میانه است و همیشه از زمان "گراسیا ناسی " و بعد ها "رکسلانه " به بعد جولانگاه یهودیان مارانو (مخفی) بوده است.
این همان ترکیه است که رییس جمهورش عبدالله گل پارسال به سوریه رفت تا واسطی میان تلاویو و دمشق برای از سرگیری مذاکرات پر دست انداز سوریه و اسرائیل باشد!
چه گونه است که اسرائیل به کشتی ترکها حمله می کند و این در حالی است که چند ماه قبل اردوغان در اجلاس داووس با شیمون پرز رییس جمهور اسرائیل در گیری لفظی بر سر مردم غزه پیدا کرده است آن هم درست در زمانی که اسرائیل شدیدا به هم پیمانی که با ایران مرز مشترک داشته باشد نیاز دارد ، آخر چگونه است که اسرائیل روابط خود با ترکیه که به طور استراتژیک به او نیاز دارد این گونه تیره و تار می کند؟
دوستان عزیز هرگز قصد دادن حکم صد در صد و قطعی ندارم، اما دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس(ع) را؟
آیا این یک برنامه ریزی دقیق برای جابجایی موقعیت ایران و آقای احمدی نژاد با ترکیه و اردوغان در کشور های اسلامی نیست؟
البته در جبهه نظامی قاطعانه معتقدم ملک عبد الله اردنی نیز نقش اساسی ایفا خواهد نمود.
از طرفی دیگر برای پاک کردن حس همزاد پنداری مردم جهان با مسلمانان مظلوم غزه باید یک تنفر عمیق نسبت به مسلمانان را در جهان بوجود آورد و القاعده بهترین و آماده ترین سلاح غرب و جام جهانی 2010 بهترین زمان است.
اگر در این موقعیت زمانی اسرائیل قصد تخریب مسجد الاقصی یا به راه انداختن جنگی علیه غزه را داشته باشد احتمالا ترکیه یا اردن با این کشور وارد درگیری سیاسی و حتی نظامی بشوند تا در یک دعوای به اصطلاح زرگری از قهرمان جدید جهان اسلام پرده برداری شود و او کسی نیست جز ملک عبد الله پادشاه دورگه انگلیسی – عرب اردن .
و حالا اگر این قهرمان نوظهور قصد حمله به سوریه را داشته باشد بی شک تمام جهان اسلام از او حمایت خواهند کرد چرا که او عقده ها و سرکوفت های 70 ساله اعراب نسبت به اسرائیل را پاسخ داده است!.
این قهرمان پان عربیست سپس به تجزیه عراق به سه کشور به بهانه ظلم علیه سنی ها و کردهای عراق کمک خواهد نمود !
فراموش نفرمایید که صدام معدوم نیز قبل از حمله به ایران چندین موشک اسکات به اسرائیل زد این مسئله چنان بر جهان اهل سنت تاثیر گذاشت که حتی یاسر عرفات که خود مشغول جنگ با اسرائیلی ها بود به عراق کمک نظامی (اعزام نیروی انسانی)نمود.
عزیزان آمریکا دیگر توان به راه انداختن جنگ جدید در منطقه را ندارد و هنوز در مرداب دو جنگ قبلی غوطه ور است .اسرائیل نیز که حتی از پس غزه بر نمی آید حال چه رسد به جنگی به مراتب بزرگتر مثلا با کشوری مستقل همچون سوریه ، لذا جبهه صهیونیزم به دنبال صدامی دیگر می گردد تا به نیابت از او جنگی دوباره بین مسلمان و مسلمان اما به نفع یهود به راه بیاندازد.
به لحاظ طولانی شدن مطلب از بیان موارد دیگر چشم می پوشم و تاکید میکنم این فقط یک تحلیل استراتژیک وسیاسی و صرفا برای آگاهی و هشدار به حق پژوهان گرامی است و ممکن است برخی از موارد مذکور اتفاق نیافتاده و یا حد اقل در این برهه تاریخی صهیونیستها موفق به اجرای آن نگردند و یا مثلا تحرکات اخیر سیاستمداران ترکیه واقعا در جهت کمک به جهان اسلام باشد، بی شک آگاهی و داشتن تحلیل های گوناگون بی ضرر است.
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت ولی عصر (عج) که صد البته نزدیک است
علی اکبر رائفی پور : porsman@yahoo.com
.: Weblog Themes By Pichak :.