سلام
1 _ ما همچنان منتظر ادامه ي مطلب هستيم ...
2 _ لينكهاي وبلاگتون خيلي زياد و بزرگند .
3 _ سوال آقا يا خانوم مي نوش من رو ياد اون داستان آيزاك آسيموف انداخت كه توش آدمها جسم مادي خودشونو از دست دادن و تبديل به انرژي شدن . انرژي ها با هم حرف ميزدن ! وقتي مي خوندمش به نظرم يه كابوس بود كه خيلي ترسناك بود . ولي با اين سوال به ذهنم رسيد كه اين موضوع نبايد غير ممكن باشه . خيلي وحشتناكه !!!
با تشكر
مطلب خوبي بود از اهتمام شما ممنون ولي جامعيت لازم رو در اين بحث مفصل نداشت كه البته مسلما تخصص اصلي شما هم اين بحث نيست و اين موضوع مي تونه گريز و نقطه اي براي تحقيقات بيشتر توسط خواننده مطالب شما باشه؛
اولين سوالي كه براي من ايجاد شد اينه كه چراو طبق چه اصلي اگه شيئي بيشتر از سرعت نور حركت كنه، جرمش به بي نهايت ميل ميكنه ؟چراشو ميدونيد؟
دوم ببخشيد شايد سوال عجيب يا بيراهه اي باشه:اگه فرضا قادر بشيم بيشتر از سرعت نور حركت كنيم و در نتيجه جرم ما تبديل به انرژي بشه چون انسان قاعدتا و فطرتا مايل به بينهايته و اون موقع تونستيم؛ زمانرا محدود كنيم و يا به گذشته برگرديم، .... ازآنجا كه خصوصيات جسمي و وزني ما تغيير كرده ولي بينهايت شديم تا اينجا حله ؟
حالا سوال من: اصالت با بينهايته يا اصالت با آرامش و لذتهاي بشري كه بخش زيادي از اونها لذات جسمانيه؟
از ابهام سوالم عذر ميخام منظورم اينه كه هدف دانشمندان از دستيابي به موفقيت برگشت به گذشته چيست؟ و چرادر ارزوي تحقق اين رويا هستند؟با نداشتن جسم كه در نتيجه لذتها و شايد تالمات وخواسته ها و سيستم نگرشي بشر تغيير ميكنه و شايد در اونوقت، ديگه اون بشر بدون جسم وسرشار از انرژي براش ماندن و ثبات زمان معنايي نداشته باشه!
چرا دانشمندان به اين بعد و جنبه اصيل توجه نكرده اند؟
با عرض معذرت از اينكه وقتتون رو ميگيرم!
يا ساقي رندان مدد
سلام .
2 تا سوال :
1- اون شكل مثلث چي بود ؟
2 - يعني جهانهاي موازي از نظر مكاني دورند ولي از نظر زماني يكي اند ؟ نمي فهمم ... يعني ما چند تاييم ؟!!
ببخشيد اگه سوالهام خيلي بچگانه و ساده س . چون من به اندازه شما از فيزيك كوانتوم و اينا نمي دونم ....
ممنون