سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : چهارشنبه 87/2/25 | 12:53 صبح | نویسنده : روح الامین
مادر ما مادر تموم عالمه      فاطمیه خدا هم غرق ماتمه
می نوسم چون دلم تنگ است،می نویسم از برای تو ای مادر ای مادر مهربان،ای مادر پایدار و ای مادراستوار
می نویسم چون دلم به یاد توست  
می نویسم چون دلم به پای توست
و برای آرام شدن دلم نوشتم چون مادرم جوان بود و به دل امیدهای زیاد داشت،امید عروسی طفلان و امید در آغوش گرفتن اولاد امید و در آغوش گرفتن فرزندی تازه نفس.
و برای تو می نویسم ای مادر ای تمام امیدم ،ای تمام زندگیم که تمام زندگیم بدرب سوخته ای زهم پاشید تمام جان امیدم را میان درب و دیوار یکسان کرد،و برای مادر جوانم میگریم که فقط هیجده ساله بود.


خانه ی سوخته ای هست دراین شهر در ای شهر پر از غم،خدایا چه خبر هست در آن نور تلعلو کند از هر طرفش،به دل خشت به خشتش،ولی اکنون به حیاطش رسد آوای عجیبی بنگر مرد غریبی به لبش خون به لبش آه پر از گریه زند میخ به چوبی،چه غروبیست چه کند،باز مگرنیت گهواره نموده یا به جای در آتش زده ی خانه ی خود کرده،ولی نه شده تابوت همین تخته همین چوب مگر مرگ در این حول و حوالیست مگر جای کسی پیرو حلالیست که تابوت کمان است به هر ضربه که می کوفت تو گویی به دلش برجگرش میخ فرو میکندو ناله به احوال دل خویش نماید.



پیچک